جدول جو
جدول جو

معنی پل سالار - جستجوی لغت در جدول جو

پل سالار
(پُ لِ)
موضعی به نزدیکی هرات. (حبیب السیر چ طهران جزء 4از ج 3 ص 380 و نیز ج 3 از ج 3 ص 180 و 252 و 280)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پُ لِ)
نام محلی کنار جادۀ قائمشهر و بابل میان قائمشهر و پل نوری کلا در 258700گزی طهران
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ)
پلی و بندی است نزدیک هرات. گویند اسکندر اول آن پل ساخت و بعد از آن هرات را بنا کرد. (آنندراج). ونیز رجوع شود به حبیب السیر ج طهران جزء 3 از ج 3 ص 213 و 262 و 280 و 281 و 282 و اختتام ص 397 و 406
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ)
پلی و بندی است نزدیک هرات. گویند اسکندر، اول آن پل را ساخته و پس از آن هرات را بنا کرده است. این نام در حبیب السیر (چ طهران جزء 3 از ج 3 ص 254) بصورت بالیان آمده است و در موضع دیگر (جزء 2 از ج 3 ص 120) بصورت بالان
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جسم کلی و تنبد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تن و سالار شود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان خذمان شهرستان رفسنجان واقع در 39000گزی خاور رفسنجان و 11000گزی شمال راه شوسۀ رفسنجان به کرمان. هوای آن سردو دارای 650 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مُلْ لا سَ)
دهی از دهستان تیلکواست که در بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پل تالار
تصویر پل تالار
آمفی تئاتر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی سالار
تصویر بی سالار
آنارشیست
فرهنگ واژه فارسی سره